نشریه اسپشال اوراسیا بررسی کرد؛
راهاندازی رسمی کریدور ریلی چین–ایران و پیامدهای آن بر اتصال اوراسیا

راه اندازی کریدور ریلی چین – ایران در کشاکش بازگشت تحریم های شورای امنیت، نشانگر ضعف ساختاری و کم اثر بودن تحریم ها بر دامنه فعالیت های تجاری ایران به حساب می آید که چین نقش ویژه ای در این مسیر ایفا می کند.
به گزارش ریل ایران؛ راه اندازی قطار کانتینری میان چین و ایران را باید یکی از مهمترین تحولات ژئوپولیتیک در منطقه اوراسیا و غرب آسیا دانست. دکتر ذاکری، مدیرعامل راه آهن نیز در جریان برگزاری نشست سالانه حسابرسی این شرکت، از پیشنهاد «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین برای تاسیس و راه اندازی شاخه جنوبی پروژه کمربند و جاده (BRI) از مسیر ریلی ایران خبر داد.
راه اندازی این کریدور ریلی همزمان با فعالسازی مکانیسم ماشه یا همان اسنپ بک و بازگشت تحریم های شورای امنیت که پیشتر ذیل توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ موسوم به برجام ملغی شده بود، اهمیت ویژه ای به آن بخشیده است؛ تحریم هایی که چین و روسیه صراحتا با آنها مخالفت کرده و غرب را به سیاسی یازی پرونده هسته ای ایران متهم کرده اند.
در همین راستا، نشریه «اسپشال اوراسیا» با انتشار گزارشی تحلیلی از کریدور ریلی چین – ایران، آن را رخدادی مهم در تقابل دو کشور با تحریم های وضع شده علیه ایران دانسته است. بنا بر این گزارش، راه اندازی کریدور ریلی یاد شده، نشانگر بی اثر بودن بازگشت تحریم های شورای امنیت بر دامنه فعالیت های تجاری جمهوری اسلامی ایران است. در ادامه، متن کامل این گزارش تقدیم حضور می گردد.
راه اندازی کریدور ریلی چین – ایران، تحولی بزرگ در ترانزیت شرق – غرب
در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴ (۲۵ مه ۲۰۲۵)، نخستین قطار باری از شهر «شیآن» چین وارد بندر خشک «آپـرین» ایران شد و بدین ترتیب آغاز رسمی خط مستقیم ریلی میان دو کشور رقم خورد. این مسیر جدید زمان حملونقل کالا را از حدود ۳۰ تا ۴۰ روز مسیر دریایی به نزدیک به ۱۵ روز کاهش داده و تأثیر مستقیم بر هزینههای حمل خواهد داشت. بندر خشک در واقع پایانهای بینراهی و داخلی است که از طریق خطوط ریلی یا جادهای به بنادر دریایی متصل بوده و بهعنوان مرکز ترانشیپمنت کالا به مقاصد داخلی فعالیت میکند. در نتیجه، محمولههای چینی از مسیر ریلی تازه میتوانند به شکلی مؤثر به مسیرهای بینالمللی دریایی متصل شوند.
اهمیت ژئوپلیتیکی کریدور جدید
پیش از هر چیز باید گفت که راه اندازی کریدور ترانزیتی میان چین و ایران، صرفاً تجاری نیست. این مسیر ریلی از گلوگاههای دریایی آسیبپذیر و تحت کنترل بازیگران متخاصم عبور نکرده و برای تهران و پکن امکان دور زدن تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا را فراهم میسازد. ناپایداری در مسیرهای دریایی، از جمله افزایش ۲۵۰ درصدی هزینههای حمل در دریای سرخ، نشان میدهد که کانال سوئز، تنگه مالاکا و تنگه هرمز تا چه اندازه برای تجارت جهانی حساس و شکننده هستند.
بنابراین، کریدور زمینی چین – ایران، ابزاری مقاوم در برابر فشارهای احتمالی نیروی دریایی غربی محسوب می شود؛ فشارهایی که به ویژه علیه صادرات نفت ایران با «نفتکشهای پنهان» اعمال میشود. البته باید توجه داشت که حمل ریلی انرژی به ویژه نفت و گاز، با چالشهای لجستیکی قابل توجهی روبه روست که باید تمهیدات ویژه ای برای آن اندیشیده شود.
افزایش همگرایی منطقهای
این پروژه ریلی بخشی از کریدور شرق–غرب است که چین را از طریق ایران به خلیج فارس، آفریقا و در نهایت اروپا متصل میکند. همزمان، ایران عضو «ابتکار کمربند و راه» چین بوده و در سالهای اخیر بهطور فعال بر ادغام خود در شبکههای حملونقل منطقهای تأکید کرده است. نشست ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۲ مه ۲۰۲۵) در تهران با حضور مقامات ریلی ایران، چین، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و ترکیه، بر توسعه شبکه ریلی قارهای متمرکز بود؛ شبکهای که میتواند معادلات ژئوپلیتیکی اوراسیا را دگرگون سازد.
این مسیر علاوه بر اتصال به کریدور شمال–جنوب (INSTC) که با حمایت روسیه به عنوان یکی از شرکای مهم آن دنبال میشود، بهعنوان جایگزینی بالقوه برای کریدور هند–خاورمیانه–اروپا (IMEC) نیز مطرح است. در حالی که چین سرمایهگذاریهای گستردهای در پاکستان انجام داده بود، اکنون تمرکز بیشتری بر ایران دارد؛ کشوری که شرایط داخلی آن نسبتاً با ثباتتر ارزیابی میشود.
رقابت چین و هند بر سر ایران
جمهوری اسلامی ایران همزمان میزبان دو کریدور اصلی است: کریدور شمال – جنوب (پیوند دهنده روسیه و هند) و کریدور شرق–غرب (پیوند دهنده چین و اروپا). چین و هند هر دو در پی نفوذ تجاری بر بنادر ایران هستند. در این میان، نگرانی اصلی هند تمرکز بر بندر چابهار است؛ پروژهای که آن را «گوهر استراتژیک» خود در ایران میداند. با این حال، سرمایهگذاریهای هند در این بندر تحت فشار آمریکا متوقف شده، در حالی که چین در چارچوب توافق ۲۵ ساله با ایران (امضا شده در سال ۲۰۲۱) به دنبال توسعه سرمایهگذاری در سواحل مکران و ایجاد حضور اقتصادی و حتی احتمالی دریایی در اقیانوس هند است. این شرایط میتواند ایران را به سمت همکاری بیشتر با چین سوق دهد که مبنای این همکاری، کاملا منطقی و واقع گرایانه محسوب می شود.
در شرایط جهانی دوقطبی و پرتنش کنونی، تحریمهای غرب نه تنها کارآمدی محدودی داشتهاند بلکه موجب نزدیکی بازیگران رقیب نظیر مسکو، پکن و تهران شدهاند. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران بهعنوان پل ارتباطی شرق و غرب، بار دیگر اهمیت خود را به نمایش گذاشته است. جمهوری اسلامی ایران در دوره اخیر با پیگیری سیاست خارجی چندجانبه، تلاش کرده است تا از طریق عضویت در سازمانها و کریدورهای منطقهای، جایگاه خود را در شبکه حملونقل اوراسیا تثبیت کند.
به این ترتیب، ادغام روزافزون ایران در شبکه اقتصادی و لجستیکی اوراسیا میتواند تلاشهای غرب برای انزوای سیاسی و اقتصادی این کشور را تضعیف کرده و حتی شرکای تجاری ایران را از عقبنشینی در روابط اقتصادی با تهران بازدارد.